دلم تنگ شده واسه آدمای خوب...دلم تنگ شده واسه سادگی آدما....دیگه نمیتونم این گرگ بودن آدما رو تحمل کنم...اینکه آدما دیگه همدیگرو دور نمیزنن،از رو هم دیگه رد میشن...اینکه آدما همدیگرو میزنن زمین و هر کسی فقط به فکر خودشه رو دیگه نمیتونم تحمل کنم....

دلم تنگ شده واسه  بچه های قدیمی....

دلم تنگ شده واسه لالایی های مامانم....

دلم تنگ شده واسه مامان های قدیمی....واسه اونایی که صبح به صبح بلند میشدن واسه بچه هاشون صبحونه درست میکردن و بعد با یه دعا خیر همسر و بچه هاشون رو بدرقه میکردن...نه مامان های امروزی که وقتی بچه هاشون به مدرسه و یا همسرشون به سر کار میره تو خواب ناز به سر میبرن....

دلم تنگ شده واسه باباهای قدیمی....واسه اون بابا هایی که صبح به صبح میرفتن بچه هاشون رو از خواب بلند میکردن و همراه بچه هاشون به محل کارشون میرفتن و اونها رو سر راه به مدرسه شون میرسوندن...نه باباهای امروزی که تا نیمه های شب نیستن و وقتی میان بچه ها خوابن و صبح ها هم اونقدر زود میرن که وقت نمیکنن بچه هاشون رو ببینن...

دلم تنگ شده واسه خونواده های قدیمی....واسه اون خونواده هایی که 3 وعده غذایی رو حتی اگه آب و نون خشک هم بود باهم میخوردن...نه خونواده های مروزی که سالی یک بار هم دور هم و سر یه سفره غذا نمیخورن...

دلم تنگ شده واسه داداشای قدیمی....اون داداش هایی که چشم نداشتن ببینن کسی به ناموسشون چپ نگاه کنه....نه داداشای ماست و خیار امروزی که زیر ابرو بر میدارن تا شبیه ماماناشون بشن...

دلم تنگ شده واسه آبجی های قدیمی....اون دخترهایی که جرئت نداشتن جلو باباها و داداشاشون از نا محرم حرف بزنن...نه آبجی هایی که خوشگل میکنن و با داداشاشون میرن سر قرار،یا اونهایی که بدون هیچ شرم وحیایی جلو باباشون از پسرها شماره میگیرن...

دلم تنگ شده واسه یه ذره معرفت....

دلم تنگ شده واسه یه ذره محبت....

دلم تنگ شده واسه یه زندگی ساده اما صمیمی...

دلم تنگ شده واسه اون زمان هایی که آدم ها حرمت نگه میداشتن....

بزرگتر حرمت کوچکتر...

کوچکتر حرمت بزرگتر...

دلم تنگ شده واسه یه ذره نجابتی که دختر ها الان ندارن...

دلم تنگ شده واسه یه ذره غیرتی که پسرها الان ندارن...

دلم تنگ شده واسه صفایی که قبلا بین خونواده ها بود...

دلم تنگ شده واسه حق نون و نمکی که بین رفاقت ها بود...

دلم تنگ شده واسه "آدما".....نه" انسان های آدم نما"

دلم تنگ شده واسه عشق های واقعی...

دلم تنگ شده واسه اینکه بشنوم،یه عاشقی به معشوقش رسید....

دلم تنگ شده واسه اینکه بشنوم،یه دلداده ای به دلدارش رسید....

دلم تنگ است....

دلم اندازه حجم قفس تنگ است،سکوت از کوچه لبریز است،صدایم خیس و بارانی ست.نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانی است؟؟؟؟

دیگه طاقت این همه دلتنگی رو ندارم...

خدایا....

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: